هوش و IQ
هوش و IQ
هوش و IQ
هوش یک مفهوم بی ثبات و وابسته به زمان می باشد و بين روانشناسان ، جدالهای جدی ای برسر اين مسئله که چه چیزی بعنوان افزايش ميزان IQ درنظر گرفته شود، وجود دارد برخی از محققان بر اين باورند که ما اصلا" باهوشتر نمی شویم ، بلکه فقط در حل برخی از مسائل خاص ، مهارت می يابيم. با اين وجود، ديگران می گويند که ، آنها بازتاب افزايش ميزان IQ را در دنيای واقعی سنجش هوش ديده اند و برای مغشوش تر ساختن امور، توصيه هايی وجود دارد و زمان آن رسيده که به آنها خاتمه دهيم.
ما بايد با اينها چه کار کنيم ؟ برای پرسش دراين زمينه ، بايد از شخصيت بارزی چون James Flynn ، استاد علوم سياسی دانشگاه Otago درDunedin نيوزيلند استفاده نمود.
وی ابتدا نشان داد که ميزان IQ در اواسط دهه 1980 ميلادی افزايش يافته است. اين روش با توجه به القابی که ديگران به آن داده اند، تحت عنوان اثر فلين شناخته شده است ، يافته ها ، سئوالات جديدی را در اين مورد برانگيخت که آيا تست های IQ قادر به بازگو نمودن یکسری از مسائل هستند يا خير . در رويداد بزرگی که در سال 1987 ميلادی در روزنامه ها بچاپ رسيد ، Flynn بکمک تست های قدرت استدلال افراد ، مقايسه هايی را با جزئيات کامل در 14 کشور انجام داد. اين اطلاعات ازکشورهايی مانند بلژيک و هلند که خدمت سربازی تا سال 1980 ميلادی در آنها جريان داشت ، بدست آمد . ضرورتا" ، هرمرد جوانی ( و در برخی از کشورها ، هر زن جوانی ) مجبور به انجام تست هايی بودند که بر اساس طرحهايی تعيين شده بود ، و از اين رو ، نتايج شاخصی برای آن جمعيت محسوب می شد.
نتايج ، از کشوری به کشور ديگر متفاوت بود ، ولی نتايج آنها را می توان به ميزان IQ تبديل نمود تا بتوان آنها را با يکديگر مقايسه کرد. در کشورهای ديگر ، می بايستی فلين به اطلاعات تست IQ اعتماد نمايد بطور کلی نتايجی را که او در( Psychology Bulletin( p171 ,vol 101 به چاپ رسانيد ، رشد واقعی را در امتيازات ، تا 25 امتياز در يک نسل نشان داد.
با اين وجود ، هنوز نمرات خام کلی ، مطالب زيادی را برای فلين آشکار نساخت . برای افزايش يافته ها ، او به امتيازاتی توجه کرد که هر تست IQ منطقی برای سنجش قدرت کلام ، شمارش و ديد فضايی انجام شده بود . این گروه آخر ، معمولا" ماتريس های Raven را نيز شامل ميشود. اشکال متسلسل که يک قسمت آن گم شده بود. داوطلب می بايستی از بين متغيرها ، يکی را انتخاب کرد. مثلا" اينکه کدام شکل را بايد در ناحيه خالی قرار داد . زمانی که فلين به امتيازات بيشتر دقت نمود ، طرح کلی ، کاملا" واضح بود بيشترين افزايش امتيازات تقريبا" در هرمورد ، مربوط به ماتريس Raven و تست های مشابه به آن بود ، در حاليکه امتيازات شمارشی و کلامی ، افزايش ناچيزی را نشان می داد. از زمان تحقيق نوشته شده در سال 1987 ميلادی فلين ،بيشتر کشورها ، بعلاوه اسرائيل و اخيرا" آرژانتين را مورد توجه قرار داده بود . وی سمت گيری رو به افزايش مشابهی را بدست آورد که علت بيشتر اين افزايشها مهارتهای ديدن فضايی و خيالی بوده است.
طي چند سال بعد در سال ۱۹۲۶ ترمن نشان داد كه كودكان با بهره هوشي بالا از نظر اجتماعي و جسماني خيلي متفاوت از همسالان خود بودند. در واقع يافته هاي او خلاف آنچه كه تصور مي شد را نشان داد. يافته هاي او نشان داد اين كودكان گرايش به سازگاري بالاي اجتماعي داشته، آنها قدبلندتر، قوي تر و سالم تر از كودكان متوسط بودند. كمتر مبتلا به بيماري و تصادفات مي شوند. اين كه اين كودكان عملكرد خيلي استثنايي در مدرسه داشتند عجيب به نظر نمي رسيد.
زماني كه ترمن در سال ۱۹۵۶ درگذشت، مطالعه او به واسطه روانشناسان ديگر و از همه مهمتر به وسيله مليتا اودن و رابرت سيرز و پاولين سيرز ادامه يافت. اين همكاران ردپاي آزمودني هاي ترمن را تا دوران بزرگسالي پي گيري كردند. امروز، بعد از ۷۰ سال از آغاز مطالعه ترمن، روانشناسان به ارزيابي امور شغلي و حرفه اي و فردي آزمودني هاي زنده اصلي ترمن پرداختند. (هالاهان و سيرز ۱۹۹۵).
كودكان تيزهوش ترمن در دنياي واقعي بزرگسالي چگونه مي گذرانند؟ به عنوان يك گروه آنها ميزان اعجاب انگيزي از برتري ها را از خود نشان دادند (ترمن، اودن، ،۱۹۵۹ ۱۹۴۷).
در سال ۱۹۵۵وقتي ميزان متوسط درآمد ۵۰۰۰ دلار بود، درآمد اين گروه ۳۳۰۰۰ دلار بود.
دوسوم آنها از دانشگاه فارغ التحصيل شده و تعداد قابل توجهي از آنها درجات تحصيلي پيشرفته يا تخصصي را طي كرده بودند. در بين آنها افراد خلاق سطح بالايي مانند پيكاسو، انيشتين يا موزارت نبود ولي تعداد زيادي از آنها پزشك، حقوقدان، دانشمند، اساتيد دانشگاه، مديران تجاري و ديگر گروه هاي تخصصي شده بودند. مجموعاً، گروه نابغه ۲۲۰۰ مقاله علمي، ۹۲ كتاب، ۲۳۵ اختراع و ۳۸ كتاب داستان توليد كرده بودند(گلمن ۱۹۸۰). يكي از آنها نويسنده مشهور علمي شده بود و يكي ديگر برنده اسكار كارگرداني سينما شده بود.
با اين وجود، همه آزمودني هاي ترمن موفق نشده بودند. براي يافتن دليل اين موضوع، مليتا اودن همكار ترمن ۱۰۰ نفر از موفق ترين آزمودني ها را با ۱۰۰ نفر از افراد كمتر موفق را به صورت گروه هاي A و C به عنوان نمونه مورد مقايسه قرار داد. علي رغم نمرات هوشي بالا، فقط تعداد كمي از افراد گروه C (افراد كمتر موفق) متخصص شده بودند و هيچ كدام كارهاي استثنايي خوبي انجام نداده بودند. در حالي كه درآمد گروه C كمي بيشتر از متوسط درآمد سرانه ملي بود، درآمد گروه A بيشتر از پنج برابر متوسط درآمد سرانه ملي و سه برابر بيشتر از درآمد گروه C بود. از سوي ديگر وضعيت سلامت افراد گروه C در زندگي شخصي ضعيف تر بود. از نظر الكليسم آنها بالاتر بودند و از نظر طلاق سه برابر گروه A. طلاق بيشتر در گروه C اتفاق افتاده بود.(ترمن و اودن، ۱۹۵۹).
با توجه به اين كه نمرات IQ گروه هاي A و C به طور اساسي با هم يكسان بودند، چه علتي موجب برتري و تفاوت يك گروه بر گروه ديگر مي شود؟ ترمن در پاسخ مي گويد اين افراد در زمان كودكي خود احتمالاً متفكرتر، دورانديش تر، با استقامت، با اراده و تمايل به برتري بيشتري داشته اند. در بزرگسالي اين افراد در سه ويژگي متفاوت تر از گروه C بودند. آنها بسيار هدف مند، با استقامت و با پشتكار و از اعتماد به نفس بالاتري برخوردار بودند. روي هم رفته، به نظر مي رسد آنها پشتكار و جديت بيشتر و نياز به پيشرفت بالاتري دارند. به عبارت ديگر، به نظر مي رسد عوامل شخصيتي علت ايجاد تفاوت هاي برتري بين گروه A و گروه C مي باشد.(ترمن و اودن ۱۹۵۹).
به طور كلي موفقيت هاي كودكان نابغه ترمن نشان دهنده اين است كه هوشبهر بالا مي تواند به طور خاص علت موفقيت آنها در زندگي باشد. اما هوش به تنهايي كافي نيست. گرچه نمرات IQ پيش بيني كننده پايداري براي موفقيت هاي تحصيلي و مدرسه اي محسوب مي شود ولي نمي تواند تضمين كننده موفقيت هاي فراسوي مدرسه باشد. عوامل شخصيتي متعددي در دستيابي به موفقيت نقش دارند؛ عواملي مانند انگيزش، پختگي هيجاني، تعهد به اهداف، خلاقيت و شايد عوامل مهم تري چون تمايل به انجام كارهاي سخت(گلمن ،۱۹۹۵ رنزولي ،۱۹۸۶ استرنبرگ ۱۹۸۲ و ۱۹۸۵). هيچ كدام از اين عوامل را نمي توان به وسيله تست هاي هوشيIQ سنتي اندازه گيري كرد.
يافته هاي ترمن ممكن است به طور خيلي خوشبينانه اي نشانگر رابطه بين نمرات IQ بالا و سازگاري شخصي و اجتماعي باشد؛ چرا كه كودكان مورد مطالعه ترمن در ابتدا و قبل از اجراي آزمون IQ به وسيله معلمان گزينش شده بودند. بنابراين، احتمال اين كه معلمان، دانش آموزاني را انتخاب كرده باشند كه از نظر سازگاري بهتر بوده و كساني را كه هوش بالايي داشته ولي از نظر اجتماعي سازگار نبوده را انتخاب نكرده باشند بسيار زياد است و، تحقيق بعدي نشان داد كودكاني كه به طور استثنايي از توانايي هاي تحصيلي بالاتري برخوردارند احتمالاً بيشتر از مشكلات فردي مثل انزواي اجتماعي نسبت به همسالان كمتر باهوش رنج مي برند (وينر ۱۹۹۸).
پژوهشگران هوش به شك و ترديد خود درباره ارتباط بين ميزان هوش و موفقيت در زندگي ادامه دادند (برودي، ،۱۹۹۷ استرنبرگ ۱۹۹۷). با اين حال، تحقيق معاصر بر روي IQ و برجستگي هاي حرفه اي به نظر مي رسد يافته هاي اساسي ترمن را در مورد آزمودني هاي اصلي او مورد تأييد قرار مي دهد (وينر ۱۹۹۷). اگرچه هوش براي موفقيت در هر زمينه شرط لازم است ولي نوع هوشي كه در تست هاي IQ سنتي به صورت بالا منعكس مي شود نمي تواند ضمانتي مبني بر موفقيت شغلي يا لياقت ها و برجستگي هاي حرفه اي باشد.
مغز نیز مانند دیگر اندام های بدن به تمام مواد غذایی در حد متعادل نیاز دارد. به طور کلی، بیش از ۴۰ ماده برای عملکرد مغز لازم شناخته شده است.
گلوکز را باید نخستین ماده حیاتی و به عبارتی بنزین موتور مغز دانست. نورون ها برای فعالیت به انرژی نیاز دارند که توسط گلوکز تأمین می شود. این مقدار از مواد نشاسته ای که بیش ازنیمی از انرژی روزانه را تأمین می کنند، به دست می آید. اگر تنها ۳ دقیقه گلوکز به مغز نرسد، قطعا نورون ها (یاخته های عصبی) از بین می روند. گلوکز در قندهای آهسته، خصوصا نان وجود دارد اما در حبوبات و ماکارونی نیز یافت می شود. این قندها که به آرامی هضم و کم کم وارد خون می شوند و این امکان را به مغز می دهند تا بنابر نیاز، به تدریج قند را جذب کند. ویتامین B۱ که در غلات، سبزیجات تازه و خشک و میوه های خشک وجود دارد، نقش مهمی در فعالیت گلوکز دارد. برای تأمین نیاز بدن باید هر روز ۲۵۰ گرم گلوسید (موادغذایی حاوی گلوکز) مصرف کنیم. به عنوان مثال، یک چهارم نان باگت در هر وعده غذایی و مقداری حبوبات در ناهار و شام، این نیاز ضروری روزانه را تأمین می کند. پروتئین های حیوانی از جمله تخم مرغ، ماهی، فرآورده های دریایی، انواع گوشت ها از جمله مواد غذایی ایده آل برای عملکرد مطلوب مغز محسوب می شوند. این پروتئین ها در سطوح متعدد تأثیر دارند. آنها در ساخت برخی واسطه های بین نورون ها؛ ناقل های عصبی شرکت می کنند. توصیه می شود در هر وعده غذایی یک سهم از این نوع پروتئین ها مصرف شود؛ به عنوان مثال، یک تخم مرغ برای صبحانه، ماهی در وعده ناهار و یک تکه گوشت در شب. در صورت عدم مصرف کافی پروتئین احساس گرسنگی و سیری توسط مغز به طور دقیق تنظیم نمی شود، کیفیت خواب بر هم می خورد که درنهایت افسردگی خفیف را در پی دارد.
چربی ها نیز از دیگر مواد غذایی ضروری برای فعالیت مغز هستند مغز یکی از چرب ترین اندام های بدن است که چربی های آن مستقیما در ساختار نورون ها و عملکرد خوب آنها شرکت دارد. بخشی از این چربی ها باید از طریق موادغذایی تأمین شود، زیرا بدن به خودی خود قادر به ساختن آنها نیست. امگا ۳ از این جمله است که متأسفانه ما کم مصرف می کنیم. بد نیست بدانید که روغن کلزا و گردو جز منابغ غنی امگا ۳ هستند. اکیدا توصیه می شود که هر روز یک قاشق سوپخوری از این روغن ها میل شود و آنها را جایگزین انواع دیگر کرد. امگا ۳ همچنین در ماهی و دیگر فرآورده های دریایی وجود دارد و به همین دلیل خوردن دو بار در هفته این خوراکی ها باید در برنامه غذایی گنجانده شود.
همچنین ثابت شده است که کمبود مصرف ماهی، خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد. ویتامین ها و عناصر کمینه نیز در عملکرد مغز نقش دارند که لزوم مصرف میوه ها و سبزیجات ۵ بار در روز به همین خاطر است.
اکسیژن نیز عنصری حیاتی برای مغز است. در این باره باید گفت که آهن مستقیما با هوش در ارتباط است؛ زیرا آهن، اکسیژن را از طریق هموگلوبین خون به مغز می رساند. مطالعات نشان می دهد که ضریب هوشی(IQ) در شیرخوارانی که مادران آنها کمبود آهن داشتند، بسیار پایین است. جگر از جمله مواد غذایی عالی است که در تأمین آهن بسیار نقش دارد.
مغر بهطور دقیق میداند که به چه مقدار خواب نیاز دارد . ما در طول روز به ازای هر دو ساعت بیداری ، به یک ساعت خواب نیارز داریم و اگر هر روز یک ساعت کمتر بخوابیم ، دچار کسر خواب خواهیم شد.
هرکس باید هشت ساعت خواب خود را تامین کند، خوابیدن را به مانند قراردادی ببینید که قادر به برهم زدن آن نیستید.
برای تقویت این توانایی می توانید فرهنگ لغت را باز کنید و اولین کلمه ای که به چشمتان خورد را انتخاب کرده و با صدایی کاملاً متعادل در مورد آن برای کسی که در مقابلتان نشسته است، صحبت کنید. به عنوان مثال اگر کتاب را باز کردید و لغتی مثل "قره نی" به چشمتان خورد، ضعیف ترین توضیحی که می توانید از آن داشته باشید "نوعی آلت موسیقی" است. اگر قدری از بهره هوشی بالاتری برخودار باشید، میتوانید بگویید: "نوعی آلت موسیقی مانند نی توخالی است که با هوایی که از دهان خارج می شود، به صدا در می آید. با دمیدن جریان هوا به داخل آن می توان صداهای مختلفی را ایجاد کرد. روزنه هایی که بر روی این آلت موسیقی وجود دارند به ما اجازه می دهند تا صداها را تغییر داده و موسیقی ایجاد کنیم."
شاید این مثالی که در بالا به آن اشاره شد، تا حد زیادی منحصر بفرد باشد، اما نمونه خوبی برای تفهیم این امر بود که چگونه باید به ذات کلمات رسوخ کرد.
برای افزایش IQ خود 10 شی را انتخاب کنید. به عنوان مثال: DVD ، فنجان، بالشت، کتاب و غیره. سپس شروع کنید به طور شفاهی در مورد هر یک از آنها صحبت کنید و روی جزئیات گفته های خود دقیق شوید تا به یک حقیقت در مورد آن رسیده و بتوایند از آن ایده ی جدیدی برداشت نمایید. به عنوان مثال:
-کپیDVD اولین قسمت حقایق زندگی بر روی زمین در مقابل من قرار دارد.
- اولین نسخه DVD حقایق زندگی مقابل من است.
- DVD اولین قسمت حقایق زندگی
- حقایق زندگی
- سریال کمدی
- سرگرمی
افکار انتزاعی برای ایجاد ارتباط میان موضوعاتی که ظاهراً هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند، ضروری است. به منظور جمع زدن برخی موارد معین به صورت انتزاعی، شما نیازمند حس استنتاج و قیاس بالایی هستید.
این مورد را در نظر بگیرید: هیچ کس نمی تواند هوش را تشریح کند؛ این عبارت نمیتواند در بردارنده هیچ گونه مفهوم تفصیلی متداول و دارای چهارچوب از پیش تعیین شده باشد. ما معتقدیم که می توانیم، اما آیا می توان این توانایی را ملموس سازی نمود. از آنجای که در حال حاضر مقابل کامپیوتر نشسته اید اجازه دهید با استفاده از یک مثال کامپیوتری موضوع را برایتان بازتر کنیم؛ به دو صفحه ی وب مجزا فکر کنید: یکی صفحه آرشیو بدون وجود هیچ گونه لینک، و دیگری یک صفحه ی فعال ویکی پیدیا با لینک های چند رسانه ای (hyper links). صفحه آرشیو به درستی می تواند نشانگر تمام چیزهایی باشد که ما در ذهن خود داریم و یاد گرفته ایم – ثابت و بدون حرکت – و اما هوشی که در ذهن ما وجود دارد می تواند مانند صفحه ی ویکی پیدیا باشد، به صورت اتوماتیک لود شده و از طریق آن می توان با صدها ایده ی دیگر در تماس باقی ماند. همانطور که از هر صفحه ی اینترنت به راحتی می توانیم به صفحات دیگر رجوع کنیم، در ذهن خود نیز می توانیم در عرض چند ثانیه، ایده های مختلف را مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
در این مثال ما سعی کردیم ادراک خود از عملکرد ذهن را برای شما به عینیت نزدیک کنیم. شما می توایند قضاوت کنید که ما در کار خود موفق بوده ایم یا نه. حالا برای اینکه ضریب هوشی خود را افزایش دهید سعی کنید این کار را خودتان امتحان کنید. در مورد طبیعت، اینترنت و هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد این کار را انجام دهید و به ادراک خود قابلیت ملموس اعطا کنید.
در ساخته سینمایی "ذهن زیبا" جان نش "(راسل کرو)" توانایی خارق العاده ای در تقارن یابی برای هر شی در هر موقعیت مکانی دارد. شما هم باید یک چنین تمرینی را آغاز کنید. قدم بزنید و در طی زمانی کمتر از 10 دقیقه شروع کنید به ساختن نوعی حس مرئی از اطراف خود. سعی کنید در هرج و مرج و آشفتگی هایی که در اطرافتان وجود دارد نوعی هماهنگی ایجاد کنید. زاویه ای را که ناودان قدیمی با پیاده رو خیابان می سازد را در نظر بگیرید، ببینید که چگونه شیشه های برف پاک کن اشعه های خورشید را باز تاب می دهند، به فاصله ای که اگر میان برگ های درختان نبود از آنها یک پرده درست می کرد توجه کنید و ...به جای اینکه به آسفالتی که بر روی آن قدم می زنید توجه کنید، به بازتاب نور در آب راکدی که داخل یک گودال کوچک خیابانی ریخته شده، توجه کنید.
الگوهایی که در تست IQ از آن استفاده می شود، نمی تواند به طور آشکارا نشانگر زندگی حقیقی روزمره باشد. البته تا کنون که اینطور نبوده – اما هدف ما فقط افزایش ضریب هوشی شماست و قصد داشتیم تا به شما یاد بدهیم که چگونه میتوانید با دقت و توجه بیشتری به محیط پیرامون خود نگاه کنید و ببینید که چقدر راحت فضای اطرافتان در هر لحظه در حال تغییر و تحول است.
چهار روش برای افزایش بهره هوشی www.arialink.com
رابطه هوش و موفقیت در زندگی www.fardayeemrooz.blogfa.com
شش راه برای افزایش IQ www.m-nili.blogfa.com
IQ در بشقاب غذای شما www.aftab.ir
ما بايد با اينها چه کار کنيم ؟ برای پرسش دراين زمينه ، بايد از شخصيت بارزی چون James Flynn ، استاد علوم سياسی دانشگاه Otago درDunedin نيوزيلند استفاده نمود.
وی ابتدا نشان داد که ميزان IQ در اواسط دهه 1980 ميلادی افزايش يافته است. اين روش با توجه به القابی که ديگران به آن داده اند، تحت عنوان اثر فلين شناخته شده است ، يافته ها ، سئوالات جديدی را در اين مورد برانگيخت که آيا تست های IQ قادر به بازگو نمودن یکسری از مسائل هستند يا خير . در رويداد بزرگی که در سال 1987 ميلادی در روزنامه ها بچاپ رسيد ، Flynn بکمک تست های قدرت استدلال افراد ، مقايسه هايی را با جزئيات کامل در 14 کشور انجام داد. اين اطلاعات ازکشورهايی مانند بلژيک و هلند که خدمت سربازی تا سال 1980 ميلادی در آنها جريان داشت ، بدست آمد . ضرورتا" ، هرمرد جوانی ( و در برخی از کشورها ، هر زن جوانی ) مجبور به انجام تست هايی بودند که بر اساس طرحهايی تعيين شده بود ، و از اين رو ، نتايج شاخصی برای آن جمعيت محسوب می شد.
نتايج ، از کشوری به کشور ديگر متفاوت بود ، ولی نتايج آنها را می توان به ميزان IQ تبديل نمود تا بتوان آنها را با يکديگر مقايسه کرد. در کشورهای ديگر ، می بايستی فلين به اطلاعات تست IQ اعتماد نمايد بطور کلی نتايجی را که او در( Psychology Bulletin( p171 ,vol 101 به چاپ رسانيد ، رشد واقعی را در امتيازات ، تا 25 امتياز در يک نسل نشان داد.
با اين وجود ، هنوز نمرات خام کلی ، مطالب زيادی را برای فلين آشکار نساخت . برای افزايش يافته ها ، او به امتيازاتی توجه کرد که هر تست IQ منطقی برای سنجش قدرت کلام ، شمارش و ديد فضايی انجام شده بود . این گروه آخر ، معمولا" ماتريس های Raven را نيز شامل ميشود. اشکال متسلسل که يک قسمت آن گم شده بود. داوطلب می بايستی از بين متغيرها ، يکی را انتخاب کرد. مثلا" اينکه کدام شکل را بايد در ناحيه خالی قرار داد . زمانی که فلين به امتيازات بيشتر دقت نمود ، طرح کلی ، کاملا" واضح بود بيشترين افزايش امتيازات تقريبا" در هرمورد ، مربوط به ماتريس Raven و تست های مشابه به آن بود ، در حاليکه امتيازات شمارشی و کلامی ، افزايش ناچيزی را نشان می داد. از زمان تحقيق نوشته شده در سال 1987 ميلادی فلين ،بيشتر کشورها ، بعلاوه اسرائيل و اخيرا" آرژانتين را مورد توجه قرار داده بود . وی سمت گيری رو به افزايش مشابهی را بدست آورد که علت بيشتر اين افزايشها مهارتهای ديدن فضايی و خيالی بوده است.
آيا هوشبهر (IQ) بالا پيش بيني كننده تعيين كننده اي بالايي براي موفقيت در زندگي است؟
طي چند سال بعد در سال ۱۹۲۶ ترمن نشان داد كه كودكان با بهره هوشي بالا از نظر اجتماعي و جسماني خيلي متفاوت از همسالان خود بودند. در واقع يافته هاي او خلاف آنچه كه تصور مي شد را نشان داد. يافته هاي او نشان داد اين كودكان گرايش به سازگاري بالاي اجتماعي داشته، آنها قدبلندتر، قوي تر و سالم تر از كودكان متوسط بودند. كمتر مبتلا به بيماري و تصادفات مي شوند. اين كه اين كودكان عملكرد خيلي استثنايي در مدرسه داشتند عجيب به نظر نمي رسيد.
زماني كه ترمن در سال ۱۹۵۶ درگذشت، مطالعه او به واسطه روانشناسان ديگر و از همه مهمتر به وسيله مليتا اودن و رابرت سيرز و پاولين سيرز ادامه يافت. اين همكاران ردپاي آزمودني هاي ترمن را تا دوران بزرگسالي پي گيري كردند. امروز، بعد از ۷۰ سال از آغاز مطالعه ترمن، روانشناسان به ارزيابي امور شغلي و حرفه اي و فردي آزمودني هاي زنده اصلي ترمن پرداختند. (هالاهان و سيرز ۱۹۹۵).
كودكان تيزهوش ترمن در دنياي واقعي بزرگسالي چگونه مي گذرانند؟ به عنوان يك گروه آنها ميزان اعجاب انگيزي از برتري ها را از خود نشان دادند (ترمن، اودن، ،۱۹۵۹ ۱۹۴۷).
در سال ۱۹۵۵وقتي ميزان متوسط درآمد ۵۰۰۰ دلار بود، درآمد اين گروه ۳۳۰۰۰ دلار بود.
دوسوم آنها از دانشگاه فارغ التحصيل شده و تعداد قابل توجهي از آنها درجات تحصيلي پيشرفته يا تخصصي را طي كرده بودند. در بين آنها افراد خلاق سطح بالايي مانند پيكاسو، انيشتين يا موزارت نبود ولي تعداد زيادي از آنها پزشك، حقوقدان، دانشمند، اساتيد دانشگاه، مديران تجاري و ديگر گروه هاي تخصصي شده بودند. مجموعاً، گروه نابغه ۲۲۰۰ مقاله علمي، ۹۲ كتاب، ۲۳۵ اختراع و ۳۸ كتاب داستان توليد كرده بودند(گلمن ۱۹۸۰). يكي از آنها نويسنده مشهور علمي شده بود و يكي ديگر برنده اسكار كارگرداني سينما شده بود.
با اين وجود، همه آزمودني هاي ترمن موفق نشده بودند. براي يافتن دليل اين موضوع، مليتا اودن همكار ترمن ۱۰۰ نفر از موفق ترين آزمودني ها را با ۱۰۰ نفر از افراد كمتر موفق را به صورت گروه هاي A و C به عنوان نمونه مورد مقايسه قرار داد. علي رغم نمرات هوشي بالا، فقط تعداد كمي از افراد گروه C (افراد كمتر موفق) متخصص شده بودند و هيچ كدام كارهاي استثنايي خوبي انجام نداده بودند. در حالي كه درآمد گروه C كمي بيشتر از متوسط درآمد سرانه ملي بود، درآمد گروه A بيشتر از پنج برابر متوسط درآمد سرانه ملي و سه برابر بيشتر از درآمد گروه C بود. از سوي ديگر وضعيت سلامت افراد گروه C در زندگي شخصي ضعيف تر بود. از نظر الكليسم آنها بالاتر بودند و از نظر طلاق سه برابر گروه A. طلاق بيشتر در گروه C اتفاق افتاده بود.(ترمن و اودن، ۱۹۵۹).
با توجه به اين كه نمرات IQ گروه هاي A و C به طور اساسي با هم يكسان بودند، چه علتي موجب برتري و تفاوت يك گروه بر گروه ديگر مي شود؟ ترمن در پاسخ مي گويد اين افراد در زمان كودكي خود احتمالاً متفكرتر، دورانديش تر، با استقامت، با اراده و تمايل به برتري بيشتري داشته اند. در بزرگسالي اين افراد در سه ويژگي متفاوت تر از گروه C بودند. آنها بسيار هدف مند، با استقامت و با پشتكار و از اعتماد به نفس بالاتري برخوردار بودند. روي هم رفته، به نظر مي رسد آنها پشتكار و جديت بيشتر و نياز به پيشرفت بالاتري دارند. به عبارت ديگر، به نظر مي رسد عوامل شخصيتي علت ايجاد تفاوت هاي برتري بين گروه A و گروه C مي باشد.(ترمن و اودن ۱۹۵۹).
به طور كلي موفقيت هاي كودكان نابغه ترمن نشان دهنده اين است كه هوشبهر بالا مي تواند به طور خاص علت موفقيت آنها در زندگي باشد. اما هوش به تنهايي كافي نيست. گرچه نمرات IQ پيش بيني كننده پايداري براي موفقيت هاي تحصيلي و مدرسه اي محسوب مي شود ولي نمي تواند تضمين كننده موفقيت هاي فراسوي مدرسه باشد. عوامل شخصيتي متعددي در دستيابي به موفقيت نقش دارند؛ عواملي مانند انگيزش، پختگي هيجاني، تعهد به اهداف، خلاقيت و شايد عوامل مهم تري چون تمايل به انجام كارهاي سخت(گلمن ،۱۹۹۵ رنزولي ،۱۹۸۶ استرنبرگ ۱۹۸۲ و ۱۹۸۵). هيچ كدام از اين عوامل را نمي توان به وسيله تست هاي هوشيIQ سنتي اندازه گيري كرد.
يافته هاي ترمن ممكن است به طور خيلي خوشبينانه اي نشانگر رابطه بين نمرات IQ بالا و سازگاري شخصي و اجتماعي باشد؛ چرا كه كودكان مورد مطالعه ترمن در ابتدا و قبل از اجراي آزمون IQ به وسيله معلمان گزينش شده بودند. بنابراين، احتمال اين كه معلمان، دانش آموزاني را انتخاب كرده باشند كه از نظر سازگاري بهتر بوده و كساني را كه هوش بالايي داشته ولي از نظر اجتماعي سازگار نبوده را انتخاب نكرده باشند بسيار زياد است و، تحقيق بعدي نشان داد كودكاني كه به طور استثنايي از توانايي هاي تحصيلي بالاتري برخوردارند احتمالاً بيشتر از مشكلات فردي مثل انزواي اجتماعي نسبت به همسالان كمتر باهوش رنج مي برند (وينر ۱۹۹۸).
پژوهشگران هوش به شك و ترديد خود درباره ارتباط بين ميزان هوش و موفقيت در زندگي ادامه دادند (برودي، ،۱۹۹۷ استرنبرگ ۱۹۹۷). با اين حال، تحقيق معاصر بر روي IQ و برجستگي هاي حرفه اي به نظر مي رسد يافته هاي اساسي ترمن را در مورد آزمودني هاي اصلي او مورد تأييد قرار مي دهد (وينر ۱۹۹۷). اگرچه هوش براي موفقيت در هر زمينه شرط لازم است ولي نوع هوشي كه در تست هاي IQ سنتي به صورت بالا منعكس مي شود نمي تواند ضمانتي مبني بر موفقيت شغلي يا لياقت ها و برجستگي هاي حرفه اي باشد.
مغز نیز مانند دیگر اندام های بدن به تمام مواد غذایی در حد متعادل نیاز دارد. به طور کلی، بیش از ۴۰ ماده برای عملکرد مغز لازم شناخته شده است.
گلوکز را باید نخستین ماده حیاتی و به عبارتی بنزین موتور مغز دانست. نورون ها برای فعالیت به انرژی نیاز دارند که توسط گلوکز تأمین می شود. این مقدار از مواد نشاسته ای که بیش ازنیمی از انرژی روزانه را تأمین می کنند، به دست می آید. اگر تنها ۳ دقیقه گلوکز به مغز نرسد، قطعا نورون ها (یاخته های عصبی) از بین می روند. گلوکز در قندهای آهسته، خصوصا نان وجود دارد اما در حبوبات و ماکارونی نیز یافت می شود. این قندها که به آرامی هضم و کم کم وارد خون می شوند و این امکان را به مغز می دهند تا بنابر نیاز، به تدریج قند را جذب کند. ویتامین B۱ که در غلات، سبزیجات تازه و خشک و میوه های خشک وجود دارد، نقش مهمی در فعالیت گلوکز دارد. برای تأمین نیاز بدن باید هر روز ۲۵۰ گرم گلوسید (موادغذایی حاوی گلوکز) مصرف کنیم. به عنوان مثال، یک چهارم نان باگت در هر وعده غذایی و مقداری حبوبات در ناهار و شام، این نیاز ضروری روزانه را تأمین می کند. پروتئین های حیوانی از جمله تخم مرغ، ماهی، فرآورده های دریایی، انواع گوشت ها از جمله مواد غذایی ایده آل برای عملکرد مطلوب مغز محسوب می شوند. این پروتئین ها در سطوح متعدد تأثیر دارند. آنها در ساخت برخی واسطه های بین نورون ها؛ ناقل های عصبی شرکت می کنند. توصیه می شود در هر وعده غذایی یک سهم از این نوع پروتئین ها مصرف شود؛ به عنوان مثال، یک تخم مرغ برای صبحانه، ماهی در وعده ناهار و یک تکه گوشت در شب. در صورت عدم مصرف کافی پروتئین احساس گرسنگی و سیری توسط مغز به طور دقیق تنظیم نمی شود، کیفیت خواب بر هم می خورد که درنهایت افسردگی خفیف را در پی دارد.
چربی ها نیز از دیگر مواد غذایی ضروری برای فعالیت مغز هستند مغز یکی از چرب ترین اندام های بدن است که چربی های آن مستقیما در ساختار نورون ها و عملکرد خوب آنها شرکت دارد. بخشی از این چربی ها باید از طریق موادغذایی تأمین شود، زیرا بدن به خودی خود قادر به ساختن آنها نیست. امگا ۳ از این جمله است که متأسفانه ما کم مصرف می کنیم. بد نیست بدانید که روغن کلزا و گردو جز منابغ غنی امگا ۳ هستند. اکیدا توصیه می شود که هر روز یک قاشق سوپخوری از این روغن ها میل شود و آنها را جایگزین انواع دیگر کرد. امگا ۳ همچنین در ماهی و دیگر فرآورده های دریایی وجود دارد و به همین دلیل خوردن دو بار در هفته این خوراکی ها باید در برنامه غذایی گنجانده شود.
همچنین ثابت شده است که کمبود مصرف ماهی، خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می دهد. ویتامین ها و عناصر کمینه نیز در عملکرد مغز نقش دارند که لزوم مصرف میوه ها و سبزیجات ۵ بار در روز به همین خاطر است.
اکسیژن نیز عنصری حیاتی برای مغز است. در این باره باید گفت که آهن مستقیما با هوش در ارتباط است؛ زیرا آهن، اکسیژن را از طریق هموگلوبین خون به مغز می رساند. مطالعات نشان می دهد که ضریب هوشی(IQ) در شیرخوارانی که مادران آنها کمبود آهن داشتند، بسیار پایین است. جگر از جمله مواد غذایی عالی است که در تأمین آهن بسیار نقش دارد.
هشت ساعت خواب در روز
مغر بهطور دقیق میداند که به چه مقدار خواب نیاز دارد . ما در طول روز به ازای هر دو ساعت بیداری ، به یک ساعت خواب نیارز داریم و اگر هر روز یک ساعت کمتر بخوابیم ، دچار کسر خواب خواهیم شد.
هرکس باید هشت ساعت خواب خود را تامین کند، خوابیدن را به مانند قراردادی ببینید که قادر به برهم زدن آن نیستید.
ورزش کنید .
کمی ورزش مغزی انجام دهید .
مثبت اندیش باشید
لغات را با صدای بلند تشریح کنید
برای تقویت این توانایی می توانید فرهنگ لغت را باز کنید و اولین کلمه ای که به چشمتان خورد را انتخاب کرده و با صدایی کاملاً متعادل در مورد آن برای کسی که در مقابلتان نشسته است، صحبت کنید. به عنوان مثال اگر کتاب را باز کردید و لغتی مثل "قره نی" به چشمتان خورد، ضعیف ترین توضیحی که می توانید از آن داشته باشید "نوعی آلت موسیقی" است. اگر قدری از بهره هوشی بالاتری برخودار باشید، میتوانید بگویید: "نوعی آلت موسیقی مانند نی توخالی است که با هوایی که از دهان خارج می شود، به صدا در می آید. با دمیدن جریان هوا به داخل آن می توان صداهای مختلفی را ایجاد کرد. روزنه هایی که بر روی این آلت موسیقی وجود دارند به ما اجازه می دهند تا صداها را تغییر داده و موسیقی ایجاد کنیم."
شاید این مثالی که در بالا به آن اشاره شد، تا حد زیادی منحصر بفرد باشد، اما نمونه خوبی برای تفهیم این امر بود که چگونه باید به ذات کلمات رسوخ کرد.
ایده گرفتن از اشیاء
برای افزایش IQ خود 10 شی را انتخاب کنید. به عنوان مثال: DVD ، فنجان، بالشت، کتاب و غیره. سپس شروع کنید به طور شفاهی در مورد هر یک از آنها صحبت کنید و روی جزئیات گفته های خود دقیق شوید تا به یک حقیقت در مورد آن رسیده و بتوایند از آن ایده ی جدیدی برداشت نمایید. به عنوان مثال:
-کپیDVD اولین قسمت حقایق زندگی بر روی زمین در مقابل من قرار دارد.
- اولین نسخه DVD حقایق زندگی مقابل من است.
- DVD اولین قسمت حقایق زندگی
- حقایق زندگی
- سریال کمدی
- سرگرمی
افکار انتزاعی برای ایجاد ارتباط میان موضوعاتی که ظاهراً هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند، ضروری است. به منظور جمع زدن برخی موارد معین به صورت انتزاعی، شما نیازمند حس استنتاج و قیاس بالایی هستید.
عینیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی
این مورد را در نظر بگیرید: هیچ کس نمی تواند هوش را تشریح کند؛ این عبارت نمیتواند در بردارنده هیچ گونه مفهوم تفصیلی متداول و دارای چهارچوب از پیش تعیین شده باشد. ما معتقدیم که می توانیم، اما آیا می توان این توانایی را ملموس سازی نمود. از آنجای که در حال حاضر مقابل کامپیوتر نشسته اید اجازه دهید با استفاده از یک مثال کامپیوتری موضوع را برایتان بازتر کنیم؛ به دو صفحه ی وب مجزا فکر کنید: یکی صفحه آرشیو بدون وجود هیچ گونه لینک، و دیگری یک صفحه ی فعال ویکی پیدیا با لینک های چند رسانه ای (hyper links). صفحه آرشیو به درستی می تواند نشانگر تمام چیزهایی باشد که ما در ذهن خود داریم و یاد گرفته ایم – ثابت و بدون حرکت – و اما هوشی که در ذهن ما وجود دارد می تواند مانند صفحه ی ویکی پیدیا باشد، به صورت اتوماتیک لود شده و از طریق آن می توان با صدها ایده ی دیگر در تماس باقی ماند. همانطور که از هر صفحه ی اینترنت به راحتی می توانیم به صفحات دیگر رجوع کنیم، در ذهن خود نیز می توانیم در عرض چند ثانیه، ایده های مختلف را مورد تحلیل و بررسی قرار دهم.
در این مثال ما سعی کردیم ادراک خود از عملکرد ذهن را برای شما به عینیت نزدیک کنیم. شما می توایند قضاوت کنید که ما در کار خود موفق بوده ایم یا نه. حالا برای اینکه ضریب هوشی خود را افزایش دهید سعی کنید این کار را خودتان امتحان کنید. در مورد طبیعت، اینترنت و هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد این کار را انجام دهید و به ادراک خود قابلیت ملموس اعطا کنید.
تقارن یابی
در ساخته سینمایی "ذهن زیبا" جان نش "(راسل کرو)" توانایی خارق العاده ای در تقارن یابی برای هر شی در هر موقعیت مکانی دارد. شما هم باید یک چنین تمرینی را آغاز کنید. قدم بزنید و در طی زمانی کمتر از 10 دقیقه شروع کنید به ساختن نوعی حس مرئی از اطراف خود. سعی کنید در هرج و مرج و آشفتگی هایی که در اطرافتان وجود دارد نوعی هماهنگی ایجاد کنید. زاویه ای را که ناودان قدیمی با پیاده رو خیابان می سازد را در نظر بگیرید، ببینید که چگونه شیشه های برف پاک کن اشعه های خورشید را باز تاب می دهند، به فاصله ای که اگر میان برگ های درختان نبود از آنها یک پرده درست می کرد توجه کنید و ...به جای اینکه به آسفالتی که بر روی آن قدم می زنید توجه کنید، به بازتاب نور در آب راکدی که داخل یک گودال کوچک خیابانی ریخته شده، توجه کنید.
الگوهایی که در تست IQ از آن استفاده می شود، نمی تواند به طور آشکارا نشانگر زندگی حقیقی روزمره باشد. البته تا کنون که اینطور نبوده – اما هدف ما فقط افزایش ضریب هوشی شماست و قصد داشتیم تا به شما یاد بدهیم که چگونه میتوانید با دقت و توجه بیشتری به محیط پیرامون خود نگاه کنید و ببینید که چقدر راحت فضای اطرافتان در هر لحظه در حال تغییر و تحول است.
چهار روش برای افزایش بهره هوشی www.arialink.com
رابطه هوش و موفقیت در زندگی www.fardayeemrooz.blogfa.com
شش راه برای افزایش IQ www.m-nili.blogfa.com
IQ در بشقاب غذای شما www.aftab.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}